رسیدن به امر قدسی در هنر هرچند دست یافتنی است اما بسیار سخت است و گاه با لغزش، نویسنده در دام شعارزدگی میافتد. با وجود این در وقت نیایش ماهیها، امر قدسی یعنی سنت انتظار زیربنای تمامی اجزای رمان میشود و از درونیات انسانها تبلور مییابد تا طبیعت و اشیا.
در این رمان، انتظار منجی، ستون یا به عبارتی بهتر تنهای میشود برای ارتباط و تعامل اجزا و شاخ و برگهای مختلف، وقت نیایش ماهیها درخت عظیمی است که تنها با اتصال به تنه و نوشیدن شیره جان به میوه میرسد. شخصیتها از مقاطع زمانی متفاوت زنده میشوند و در فرآیندی مشابه بهدنبال کمال میگردند؛ کمالی در سایه رسیدن به گشاینده امور. در واقع نویسنده با تعابیری قابل لمس از جمله درختان در انتظار بهار، عالم را پدیدهای میشمارد که همگی اجزای آن در انتظارند و شاید انتظار انسان و غیرانسان از یک جنس باشد.
نویسنده با مرور شخصیتهای مختلف از جامعه، تاریخ و فرهنگ سفارش میپذیرد؛ سفارش برای روایت یک دغدغه درک نشده و غیرقابل تصور، دغدغهای که مرهم انسانهای گرفتار در هزارتوی جامعه در ادوار مختلف است. انتظار زمان و مکان را در مینوردد و مرهمی بر دردهای مختلف میشود، دردهایی که در دوره معاصر با پشت سر گذاشتن دوران بحران هویت و از بین رفتن معنویت بیش از پیش نمایان است.
نویسنده برای باورپذیر کردن این نیاز و نمایش مناسب امر قدسی در بطن رمان، خود نیز به موجودی از هزاران موجود دیگر رمان تبدیل میشود؛ یعنی گاه اختیار رمان در دست دیگری (غیر) قرار میگیرد و نویسنده تنها شاهدی است بر مدعای سنت انتظار، او داوری نمیکند بلکه همه اجزای مشابه در فرآیند انتظار را برای داوری در کنار هم میگذارد. او مخاطب را به داوری به شیوه سختی وا میدارد چون از منطق و عقل در این مسیر کاری ساخته نیست و تنها همدلی میتواند باعث درک فضای رمان شود.
در واقع اعتقاد نویسنده بیش از سایر مولفهها در فضای رمان انعکاس یافته است. این اعتقاد مسیر را طراحی میکند و گاه حتی گرایشهای انحرافی در سنت انتظار را میکاود و داوری را به مخاطب میسپارد اما تنها تفاوتی که رمان وقت نیایش ماهیها با سایر رمانها دارد حضور آگاهانه اعتقاد نویسنده است یعنی تمامی اجزاء پس از پالایش از یک ذهن معطوف به منجی چیده شدهاند.
وقت نیایش ماهیها را نمیتوان در چند خط تعریف کرد و حتی با تعریفی از خلاصه آن، چیزی نصیب مخاطب نخواهد شد آنچه در رمان اولویت دارد بیش از متن یا پیرنگ، فرم روایت است این فرم است که از طریق تعامل، تقابل و تضاد و در بسیاری موارد تشابه اطلاعات میدهد. فرم راوی و دانای کل را مشخص میکند. دانای کل نویسنده نیست بلکه گاه شخصیتهایی از دنیای مردگان هستند از جمله عبدالرحمان در گذشته و صافی در مقطع معاصر که هر دو پیام آور دنیایی هستند که وصل به غیبت کبری میشود در واقع نشانههایی را به همراه دارند از همان درخت عظیم اشاره شده.
نویسنده در این شیوه روایت دست به ظرافت دیگری میزند یعنی با روایت همراه با آگاهی شخصیتها از دو مقطع زمانی و مکانی مختلف، احساسات و عواطف را عاملی برای شناخت یک شخصیت از کنش شخصیت دیگر معرفی میکند.
درواقع در رمان وقت نیایش ماهیها این قلبها هستند که با یکدیگر صحبت میکنند و همه از طریق همین عضو در انتظارند و عقل و منطق با توجه به محدود شدن به ظرف مکان و زمان از چنین توانایی برخوردار نیستند.
رمان از مقطع زمانی سال 1354 آغاز میشود و در این مقطع شخصیت متعارضی به نام جاسم بندری در قبال خارجیهایی که میراث کشور را به یغما میبرند مقاومت میکند. جاسم منشأ قیامی است در دوره گذشته، قیامی کوچک که اگر در وقت نیایش ماهیها روایت نمیشد شاید به مانند سایر مقاومتهای انسانهای ناشناس در دل تاریخ گم میشد اما این مبارزات کوچک به زعم نویسنده گم نمیشوند بلکه با تجمع قطرهها زمینهای برای قیامی فراتر را فراهم میکنند در واقع آنها در انتظار رسیدن به انقلاب هستند و نویسنده با زیرکی انتظار برای رسیدن به انقلاب اسلامی را بهعنوان مدل کوچک تری از انتظار عظیم مسلمانان برای قیام مهدی موعود معرفی میکند البته این تشابه نمادین به شیوهای غیرمستقیم است. در این شیوه روایی سالها و حتی روزها و در ادامه لحظهها تشخص معنایی مییابند و تأکیدی دوباره بر سنت انتظار میشود.
در نهایت نویسنده به این سؤال اساسی میرسد که ما در قبال میل سیری ناپذیر تمامی پدیدهها برای قیام نهایی منجی چه کردهایم و آیا ظرفیتهای انسانی، غیرانسانی و
فرا انسانی که به مرور انباشته شده و موجی را پدید میآورد را در نظر گرفتهایم و هنر به وظیفه خود در قبال این عظمت عمل کرده است؟
به هر حال، نویسنده هنر به ویژه هنر مدرن یا به عبارتی پست مدرن که در ظرف زمانی و مکانی نمیگنجد را وسیلهای برای توجه به امر قدسی انتظار میشمارد.
نکته شاخص دیگر رمان توجه به جزئیات است در واقع نویسنده به خوبی جزئیات هر بخش را روایت میکند و تصویری ملموس از فضای مورد نظر خود ارائه میدهد؛ تصویری که با اتصال به خودآگاه مخاطب زمینه حضور وی در رویداد را فراهم میکند و در ادامه از طریق این ارتباط و فرم روایی خاص، ناخودآگاه مخاطب برای بررسی و دریافت امر قدسی فعال میشود و نویسنده به خوبی از عهده این امر برآمده است.